گنجور

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۸ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سحاب اصفهانی

از بسکه غم عشق تو در دل بفزودم

گوی از همه عشاق به عشقت بربودم

بسیار نکویان جهان را بستودم

هر جای که از مصحف خوبی بگشودم

فروغی بسطامی

دیری است که دیوانه آن چشم کبودم

سرمستم از این بادهٔ دیرینه که بودم

از روی فروزندهٔ او پرده فکندم

از کار فروبستهٔ دل عقده گشودم

بینایی من در رخش از گریه فزون شد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه