آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲ باد سحری، ز مرغزاری برخاست؛ وز هر طرفی، بانگ هزاری برخاست از عشق گلی، در آشیان نالیدم؛ از هر قفسی ناله ی زاری برخاست!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از بادی سخن میگوید که از سمت مرغزار میوزد و نغمههایی را به همراه دارد. او از عشق به یک گل در آشیانهاش ناله میکند و از هر گوشهای صدای زاری به گوش میرسد. تم اصلی شعر، عشق و اندوه ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: وزیدن نسیم سحرگاهی از دشت و مزارع آغاز شد و در همین حین، صدای پرندگان و حیوانات مختلف از هر سو به گوش رسید.
هوش مصنوعی: از عشق یک گل، در خانهام غمگین شدم؛ و از هر زندانی، صدای گریه و ناله به گوش رسید!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.