تو را که گفت : رخ از دوستان بگردانی؟!
ز دوستان، رخ چون بوستان بگردانی؟!
بگلبنی که کند نوحه زاغی، ای بلبل؛
جز این چه چاره، کزو آشیان بگردانی؟!
چو تازی از پی صیدم سمند ناز مباد
زنی به تیغم و، از من عنان بگردانی
زمام ناقه ی یار از کفت نیفتد اگر
بگرد محملم ای ساربان بگردانی
به پیری، از ستمش آه اگر کشم؛ یا رب
گزند آه مرا، ز آن جوان بگردانی
چو رو بقبله کنند اهل قبله ای همدم
مباد رویم از آن آستان بگردانی
رفیق برهمن و شیخ اگر شوی آذر
ز دیر و کعبه دل این و آن بگردانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.