گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
آذر بیگدلی

بر آستان، مگرم پاسبان بگردانی

که راه غیر از آن آستان بگردانی

ز گلبنی، که گلش دیده باشی ای بلبل؛

خزان چو شد، ستم است آشیان بگردانی

سزای کشتنم، این بس بود که نعش مرا

پس از وفات، بر آن آستان بگردانی

ز من، بغیر مگر آن سخن که چون افتد

بمن نگاه تو، باید زبان بگردانی

مکن ز بزم برونم، وگر کنی چه شود

مرا بگرد سر پاسبان بگردانی

بداغ عشق تو شادم، که کس نمیخردم

گرم بشهر پی امتحان بگردانی

روا مدار به آذر جفا چو نتوان ی

که راه ناله ی او ز آسمان بگردانی