ای پسر هر کس که دارد چار چیز
چارِ دیگر هم شود موجود نیز
عاقبت رسوایی آید از لجاج
خشم را نکند پشیمانی علاج
بیگمان از کبر خیزد دشمنی
حاصل آید خواری از کاهلتنی
چون لجوجی در میان پیدا شود
بنده از شومی او رسوا شود
خشم خود را چونکه راند جاهلی
جز پشیمانیش نبود حاصلی
هرکه کرد از کبر بالا گردنش
دوستان گردند آخر دشمنش
کاهلی را هرکه سازد پیشهای
آید از خواری به پایش تیشهای
خشم خود را گر فرو نخورد کسی
عاقبت بیند پشیمانی بسی
هرکه او از تنبلی باشد بلید
بر قفایش شاید ار سیلی رسید
هرکه او افتادهای تنپرورست
نیست انسان کمتر از گاو و خرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بلید یعنی کندذهن، متضادش تیزهوش است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.