ای پسر هر کس که دارد چار چیز
چارِ دیگر هم شود موجود نیز
عاقبت رسوایی آید از لجاج
خشم را نکند پشیمانی علاج
بیگمان از کبر خیزد دشمنی
حاصل آید خواری از کاهلتنی
چون لجوجی در میان پیدا شود
بنده از شومی او رسوا شود
خشم خود را چونکه راند جاهلی
جز پشیمانیش نبود حاصلی
هرکه کرد از کبر بالا گردنش
دوستان گردند آخر دشمنش
کاهلی را هرکه سازد پیشهای
آید از خواری به پایش تیشهای
خشم خود را گر فرو نخورد کسی
عاقبت بیند پشیمانی بسی
هرکه او از تنبلی باشد بلید
بر قفایش شاید ار سیلی رسید
هرکه او افتادهای تنپرورست
نیست انسان کمتر از گاو و خرست