گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عطار

گفت ذوالنون است کان دانای راز

چون کند از هم بساط مجد باز

گر گناه اولین و آخرین

بیش باشد ز آسمانها و زمین

برحواشی بساطش آن گناه

محو گردد جمله بر یک جایگاه

گر شود خورشیدنور افشان دمی

محو گردد صد جهان ظلمت همی

قطرهٔ چند ازگنه گر شد پلید

در چنان دریا کجا آید پدید

نه همه آنجایگه طاعت خرند

عجز نیز و ضعف هر ساعت خرند