گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

دوش آمد و گفت اگر دل ما داری

کُل گرد چرا مذهبِ اَجزا داری

چون قطره برون مباش و غوّاصی کُن

یعنی که درون هزار دریا داری

نظیری نیشابوری

هرچند که جور بی محابا داری

کس رنجه نمی شود چه پروا داری

صد حور و پری اگر رسد ننشیند

بر گوشه خاطری که تو جا داری

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه