پدر گفتش که دیوت غالب آمد
دلت زان جادوئی را طالب آمد
که از دیوت گر این حاصل نبودی
ترا این آرزو در دل نبودی
اگر زین دیو بگذشتی برستی
وگرنه مُدبری شیطان پرستی
نداری از خدا آخر خبر هیچ
که کار دیو میخواهی دگر هیچ
خدا را گردهٔ ندهی بدرویش
هوا را باز گیری صد ره از خویش
سخی باشی ریا را و هوا را
ولیکن دوزخی باشی خدا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.