به پیش کعبه ابراهیم ادهم
بحق میگفت کای دارای عالم
مرا معصوم خواه و بی گنه دار
گناهی کان رود زانم نگه دار
یکی هاتف خطابش کرد آنگاه
که این عصمت که میخواهی تو در راه
همین بودست از من خلق را خواست
اگر کار تو و ایشان کنم راست
که تا جمله بهم معصوم مانید
همه از رحمتم محروم مانید
هزاران بحرِ رحمت بی قیاسست
ولیکن بنده را جای هراسست
ندارم از جهان جز بیمِ جان من
ز درد او زبان ترجمان من
چو من از عمر بهبودی ندیدم
زیان دیدم ولی سودی ندیدم
بمُردن راضیم زین زندگانی
اگر بازم رهانی میتوانی
ز سر تا پای من جای نظر نیست
که بروی هر زمان زخمی دگر نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.