چنین گفتست آن دانندهٔ پاک
که هر کو در مُقامر خانهٔ خاک
چنان در پاک بازی سر بر افراخت
که هرچش بود با یک دیده در باخت
گرفته توبه کرد و نیز نشکست
نه بر بیهوده چشمی داد از دست
بتوبه گرچه در پیش صف آید
ولی چشم شده کی با کف آید
عزیزا هر دمی کز دل برآری
که آن بی ذکر حق ضایع گذاری
چو چشمی دان که در میبازی آن را
تدارک کی توان کرد این زیان را
مده ازدست چیزی را که از عز
نیاید نیز با دست تو هرگز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.