جهانی جان چو پروانه از آن است
که آن ترسا بچه شمع جهان است
به ترسایی درافتادم که پیوست
مرا زنارِ زلفش بر میان است
درآمد دوش آن ترسا بچه مست
مرا گفتا که دین من عیان است
درین دین گر بقا خواهی فنا شو
که گر سودی کنی آنجا زیان است
بدو گفتم نشانی ده ازین راه
مرا گفتا که این ره بینشان است
ز پیدایی هویدا در هویداست
ز پنهانی نهان اندر نهان است
فنا اندر فنای است و عجب این
که اندر وی بقایِ جاودان است
چو پیدا و نهان دانستی این راه
یقین میدان که نه این و نه آن است
به دین ما درآ گر مرد کفری
که عاشق غیر این دین کفردان است
یقین میدان که کفر عاشقی را
بنا بر کافریِ جاودان است
اگر داری سر این پای در نه
به ترک جان بگو چه جای جان است
وگرنه با سلامت رو که با تو
سخن گفتن ز دلق و طیلسان است
برو عطار و تن زن زانکه این شرح
نه کار توست کار رهبران است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در رابطه با جستجوی حقیقت و معنای زندگی است. شاعر به بررسی دین و کفر میپردازد و از درک عشق و فنا صحبت میکند. او به تعلیمی اشاره میکند که در آن باید از دنیا طلبی و زیادهخواهی دست برداریم تا به بقا و جاودانگی واقعی برسیم. شاعر به عشق و فانی شدن به عنوان راهی برای درک حقایق عمیقتر اشاره میکند و هشدار میدهد که راه حقیقت گمراهی ندارد و هیچ نشانی ندارد. او در نهایت به خواننده میگوید که اگر آماده نباشد، بهتر است که به جستجوی این مفاهیم نپردازد، چرا که این کار نیازمند درک عمیقتری است.
هوش مصنوعی: جهان و زندگی انسانها به گونهای است که مانند پروانهای به سمت نوری جذب میشوند، و این نور نماد یک انسان خاص است که مانند شمعی در تاریکی میدرخشد و جانها را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: به دام عشقی افتادهام که همیشه مرا به زنجیر زلفش بسته است.
هوش مصنوعی: دیشب آن جوان شرابنوش به من گفت که عقیده و دین من برای همه مشخص و روشن است.
هوش مصنوعی: اگر در این دین به دنبال ماندگاری هستی، باید از خودگذشتگی کنی، زیرا اگر بخواهی به دنبال منافع خود باشی، در آنجا ضرر خواهی کرد.
هوش مصنوعی: به او گفتم مرا در این مسیر راهی را نشان بده، اما او پاسخ داد که این راه نشانی ندارد.
هوش مصنوعی: از نمایان بودن چیزها پیداست که در نمایان است، اما آنچه پنهان است، در عمق پنهانیها قرار دارد.
هوش مصنوعی: انحلال و نابودی در از بین رفتن قرار دارد و جالب اینجاست که در این نابودی، نوعی جاودانگی وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت آشکار و پنهان را شناختی، به طور قطع بدان که نه این، نه آن، چیزی از واقعیات را درک نکن.
هوش مصنوعی: اگر مردی کافر هستی و به عشق غیر این دین زندگی میکنی، به دین ما بپیوند.
هوش مصنوعی: به طور قطع بدان که در عشق، کفر یا نافرمانی به شکل دائمی و همیشگی وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر پای خود را به این کار بگذاری، چرا باید از جان بگذری و حرفی از جان بگویی؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به سلامت و خوب با تو صحبت کنم، باید از کلمات بیمعنی و به اصطلاح پوچ دوری کنم.
هوش مصنوعی: به سراغ عطار برو و شتاب نکن، زیرا این موضوع به تو مربوط نیست و کار رهبران است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو ایزد را دهشها بی کران است
پذیرفتن مرو را همچنان است
بگردان روی دل از فکرت بد
که بد کردن نه کار بخردان است
بدی اندیشه کردن در حق خلق
بدی کار تو در وی نهان است
کسی که نیکی اندیشد به هر کس
[...]
اساس شرع او ختم جهان است
شریعتها بدو منسوخ از آن است
همه عالم خروش و جوش از آن است
که معشوقی چنین پیدا، نهان است
ز هر یک ذره خورشیدی مهیاست
ز هر یک قطرهای بحری روان است
اگر یک ذره را دل برشکافی
[...]
اگر کشوَرخدایِ کامران است
وگر درویشِ حاجتمندِ نان است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.