تا که عشق تو حاصل افتادست
کار ما سخت مشکل افتادست
آب از دیدهها از آن باریم
کاتش عشق در دل افتادست
در ازل پیش از آفرینش جسم
جان به عشق تو مایل افتادست
جان نه تنهاست عاشق رویت
پای دل نیز در گل افتادست
سالکان یقین روی تو را
بارگاه تو منزل افتادست
من رسیدم به وصل بی وصفت
عقل را رای باطل افتادست
کس نگوید که این چرا وز چیست
زانکه این سر مشکل افتادست
فتنه عطار در جهان افکند
چاه، ماروت بابل افتادست
دل عطار بر دلت مثلی
مرغکی نیم بسمل افتادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
این گره کز تو بر دل افتادست
کی گشاید که مشکل افتادست
ناگشاده هنوز یک گرهم
صد گره نیز حاصل افتادست
چون نهد گام آنکه هر روزیش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.