عشق جز بخشش خدایی نیست
این به سلطانی و گدایی نیست
هر که او برنخیزد از سَرِ سَر
عشق را با وی آشنایی نیست
عشق وقف است بر دلِ پُردرد
وقف در شرع ما بهایی نیست
هر که را بازِ عشق صید کند
بازش از چنگ او رهایی نیست
کار آن کس که عاشقی ورزد
به جز از عین بینوایی نیست
چون رسیدم به نزد آن معشوق
کار جز عیش و دلگشایی نیست
هرچه عطار گوید از سَرِ عشق
به یقین دان که جز عطایی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
"بهایی" به معنی "فروشی" است. عشق را، که وقفِ دل است، نمیتوان فروخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
در دل آن را که روشنایی نیست
در خراباتش آشنایی نیست
در خرابات خود به هیچ سبیل
موضع مردم مرایی نیست
پسرا خیز و جام باده بیار
[...]
بنهند آن طرف که جایی نیست
در چنان ارض کش سمائی نیست
هرگز او را ز ما جدائی نیست
با کس دیگر آشنائی نیست
عقل را دانشی و رائی نیست
بهتر از عشق رهنمائی نیست
طلب عشق و وصل ورزیدن
کار هر مفلس و گدائی نیست
نام جنت مبر که عاشق را
[...]
خرقه پوشی است خودنمایی نیست
عشقبازی است میرزایی نیست
گل خورشید اگر به سر زده ای
همچو خار برهنه پایی نیست
حال مجنون ز گرد مجنون پرس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.