تشنهٔ نوش لبت چشمهٔ حیوان چکند
خفتهٔ خاک درت روضهٔ رضوان چه کند
آن که از خاک نشینانِ درِ اهل دل است
تخم جم کی نگرد ملک سلیمان چه کند
هرکه گردید بدور حرم اهل صفا
ننگرد صف صفا قطع بیابان چه کند
لذت چاشنی عشق تو هر کس که برد
عافیت میشودش درد تو درمان چه کند
گیرم ای شوخ دل سوخته با جور تو ساخت
با جفای فلک و طعن رقیبان چه کند
عندلیبان چمن گل بشما ارزانی
دل غمدیدهٔ ما سیر گلستان چه کند
قوت بازوی عشق و دل مسکین هیهات
صید پیداست که در پنجهٔ شیران چه کند
گیرم آن شه ز کرم داد مرا فیض حضور
دل باین تیرگی و موجب حرمان چه کند
پای رفتار نمانده است و زبان گفتار
دیگر اسرار بجز ناله و افغان چه کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دردهای ناشی از آن نوشته شده است. شاعر از کینه و حسد دیگران به ویژه آنشوخ، که به نوعی نماد بدبختی و کینهتوزی است، سخن میگوید. او به زیبایی معشوق اشاره میکند و طعنهای به دیگران میزند که نمیتوانند مانند او زیبایی را درک کنند. شعر به نوعی تأمل در عشق و تأثیرش بر زندگی و علم است؛ شاعر میگوید که هیچیک از علوم و دانستههایش به اندازه عشق مفید نیست. در نهایت، او به عشق به عنوان یک پدیده عمیق و رازآلود مینگرد که در آن زیبایی و جنون توأمان وجود دارند.
هوش مصنوعی: کسی که تشنهٔ لبهای توست مانند چشمهٔ زنده است، اما در زمین خفتهای که در آن، بهشت جای دارد، چه کار میتواند کرد؟
هوش مصنوعی: کسی که از خاک و زمین و نزدیکان دلسوز و اهل معرفت است، چگونه میتواند به قدرت و سلطنت بزرگ مانند سلیمان دست یابد و چه کار میتواند بکند؟
هوش مصنوعی: هرکسی که به دور حرم اهل صفا میچرخد، دیگر به صفای واقعی توجه نمیکند و نمیداند که چه کار باید بکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که چاشنی عشق تو را بچشد، از درد و رنج بهبودی مییابد، اما این درد تو را چه درمانی میتواند باشد؟
هوش مصنوعی: فرض کنیم که ای دل شاد و پرجنبوجوش، با ظلم و ستم تو کنار آمده است، اما با بیرحمی سرنوشت و سخنان طعنهآمیز رقبایش چه میتواند بکند؟
هوش مصنوعی: عندلیبان در گلستان با زیبایی و شگفتی خود دلهای غمزده ما را تسکین میدهند. اما دل ما در میان گلستان چه سودی میتواند ببرد وقتی غم و اندوهی در دل داریم؟
هوش مصنوعی: قدرت عشق و دل زبون به چه درد میخورد وقتی که در دستان شیرها قرار بگیرد؟
هوش مصنوعی: حتی اگر آن پادشاه از روی لطف به من بهرهای از حضور خود عطا کند، در این تاریکی و ناامیدی، چه فایدهای خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: عمل انسان به جایی رسیده که دیگر گفتن رازها با زبان ممکن نیست و احساساتش فقط به ناله و فریاد ختم میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آه کان طوطی دل بیشکرستان چه کند
آه کان بلبل جان بیگل و بستان چه کند
آنک از نقد وصال تو به یک جو نرسید
چو گه عرض بود بر سر میزان چه کند
آنک بحر تو چو خاشاک به یک سوش افکند
[...]
دل نازک به زبان بازی مژگان چه کند؟
سپر آبله با خار مغیلان چه کند؟
بیش ازین با من سودازده دوران چه کند؟
شومی جغد به این خانه ویران چه کند؟
سبکی کشتی نوح است گرانباران را
[...]
دل نداند که فدای سر جانان چه کند
گر فدای سر جانان نکند جان چه کند
لب شکر شکنت رونق کوثر بشکست
تا دهان تو به سرچشمهٔ حیوان چه کند
جنبش اهل جنون سلسلهها را بگسست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.