زیبی که بشکل هرنگار است
در هیبت خوبت استوار است
امنیت حسن آفتابی است
کش دایرهٔ رخت مدار است
مو چون شب وروچوروز ابروت
قوسی ز معدل النهار است
خطّت خط استوا و خالت
چون نقطه بسطح آن عذار است
تن همچو هلال در ریاضت
ز ابروی مهندست نزار است
تعلیم سخنوری به اسرار
از لعل شکر فروش یار است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این دل چه دلست و این چه یار است
کار من از این دو سخت زار است
کار من مستمند صعب است
کاندر بر من نه دل نه یار است
آبادان بدان سمند میمون
[...]
در خاطرم اینکه وقت کار است
کاقبال رفیق و بخت یار است
چشمم ز غمت عقیق بار است
رازم ز پی تو آشکار است
از عشق تو بی قرار گشتم
عشق تو هنوز برقرار است
بیچاره دل من ای نگارین
[...]
جانا، نظری، که دل فگار است
بخشای، که خسته نیک زار است
بشتاب، که جان به لب رسید است
دریاب کنون، که وقت کار است
رحم آر، که بیتو زندگانی
[...]
زلف تو هنوز تابدار است
چشمت به کرشمه در خمار است
گفتی که وفا نیاید از من
سوگند مخور که استوار است
خون شد دل من، بگوی، ای باد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.