ای من فدای عاشقی هرچندخونخوارمن است
خار غمش گو جا کند در سینه گلزار من است
دادم نخستین دل بدودرسینه کشتم مهراو
لیکن مدام آن جنگجودرقصد آزار من است
تا تار گیسو ریخته جانها بتارآویخته
گویددل بگسیخته منصورم این دارمن است
آنجا که هستی حق است هستی کُل مستغرق است
جائی که نورمطلق است کی جای اظهارمن است
باشدمرا از خود تله کرمم تنم بر خود پله
نبود مرا از وی گله دوری زپندار من است
هرجا نظر انداختم جز او کسی نشناختم
زاغیار تا پرداختم دل را همه یارمن است
تا دل بسیر افتاده است هرشروخیرافتاده است
ظاهر بغیر افتاده است در خفیه درکار من است
اجرای عالم یک بیک گر خود سماک و گرسمک
جن و ملک نجم و فلک کل شرح اسرار من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق ویرهی از آن و چالشهای مرتبط با آن است. شاعر به شدت به معشوق خود وابسته است و عشق را به عنوان یک نیروی قدرتمند توصیف میکند که همهچیز را تحت تأثیر قرار میدهد. او به تصویر کشیده که این عشق، حتی اگر دردناک باشد، برای او اهمیت دارد و گلی را در دلش میپروراند. شاعر همچنین به وجود خداوند و حقیقت وجود اشاره میکند و بیان میکند که در تمام هستی، فقط عشق واقعی او را میشناسد. در پایان، شاعر بر این نکته تأکید میکند که در عمیقترین لایههای وجودش، تنها عشق و یار را میبیند و دیگران را غیر واقعی میپندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.