گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم سبزواری

اصحبوا العشق ایها الا صحاب

الوداد الودا دیااحباب

عشق گو و عشق دان و عشق بین

عشق شو عشق و رخ ز غیر بتاب

می کش و نی زن و بچنگ آور

طرهٔ دلربا و چنگ و رباب

طرهٔ دلربات برهاند

زین ره پیچ پیچ و پر خم و تاب

چنگ گوید بچنگ دستان زن

ان للعاشقین حسن مآب

از رباب این شنورب آب بقا است

و آنچه جز او است نیست غیر سراب

اوست دریای بیکرانه و هست

غیر او چون مذی و موح و حباب

نی نم این نم است یم که بود

واصل و فاصل و نم و یم و آب

از نیم این نوا رسد که نِیم

همگی نائی است و نی نایاب

بود او رنگ یوسفم همه جا

یا بنی ادخلوا من الابواب

جوش می در خم این خروش کند

که در این راه دل خورد خوناب

وقت آن شد که تا دهد اسرار

زهد سی ساله درکشد می ناب

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عنصری

هر سؤالی کز آن لب سیراب

دوش کردم همه بداد جواب

گفتمش جز شبت نشاید دید

گفت پیدا بشب بود مهتاب

گفتم از تو که برده دارد مهر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
ناصرخسرو

به چه ماند جهان مگر به سراب

سپس او تو چون دوی به شتاب؟

چون شدستند خلق غره بدو

همه خرد و بزرگ و کودک و شاب؟

زانکه مدهوش گشته‌اند همه

[...]

قطران تبریزی

لاله داری شکفته بر مهتاب

مشگ داری گرفته بر مه تاب

مشگ چون موی تو ندارد بوی

ماه چون روی تو ندارد تاب

پیل با عشق تو ندارد پای

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه