گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم سبزواری

بر افتی ای فراق از روزگاران

که یاران را جدا کردی ز یاران

بما امروز نگذارندش اغیار

بروز داوری هم دادخواهان

نقاب عنبرین از صبح رخسار

برافکن تا برآید بامدادان

نشاید دم زدن ورنه نبایست

باین سنگین دلی سیمین عذاران

بماکن گوشهٔ چشمی که عمری است

به خاک درگهیم امّیدواران

من ار قلبم قبولم کن که چندی است

شدم هم صحبت کامل عیاران

به فریاد دل ما رس که زیبا است

عدالت گستری از شهریاران

ندیدم حاصلی از کشتهٔ خویش

نچیدم نوگلی در نوبهاران

دل و جان فرش راهت کرده اسرار

که گوئی کیستند این خاکساران

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
رودکی

چه چیزست آن رونده تیرک خرد؟

چه چیزست آن پلالک تیغ بران؟

یکی اندر دهان حق زبانست

یکی اندر دهان مرگ دندان

دقیقی

ملک آن یادگار آل دارا

ملک آن قطب دور آل سامان

اگر بیند بگاه کینش ابلیس

ز بیم تیغ او بپذیرد ایمان

بپای لشکرش ناهید و هرمز

[...]

عنصری

بدان گردیست آن سیمین زنخدان

بدان خمیدگی زلفین جانان

یکی گوئی که از کافور گوییست

یک گوئی که هست از مشگ چوگان

چه چیزست آن خط مشکین و آن لب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
ناصرخسرو

ز من معزول شد سلطان شیطان

ندارم نیز شیطان را به سلطان

سرم زیرش ندارم، مر مرا چه

اگر بر برد شیطان سر به سرطان؟

همی دانم که گر فربه شود سگ

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه