چولاله بی گل روی تو داغم
بود زهر از فراقت در ایاغم
چه در کعبه چه دردیر و خرابات
ترا جویا ترا اندر سراغم
درون تیره ام را ده فروغی
کز این ظلمت سرابخشد فراغم
شبم تار وره مقصود نایاب
چه باشد گر بر افروزی چراغم
نه از گل بشکفد خاطر نه از باغ
نه از مل واشود دل نه زراغم
هوای یار باشد در سراسرار
غرور عشق پیچد در دماغم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بدین بی روغنی مغز دماغم
غم دل بین که سوزد چون چراغم
پدر گفتش که ای چشم و چراغم
چو از گریه بپالودی دماغم
بخندان از لب آن غنچه باغم
وز این گل عطر پرور کن دماغم
خوشم با داغ دل کز سوز داغم
همه بوی تو آید بر دماغم
شبستانش مبادا بیچراغم
مبادا گم خیالش از دماغم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.