ما مست شراب لعل یاریم
مخمور دو چشم پرخماریم
چون زلف خوش تو بی سکونیم
چون حسن رخ تو برقراریم
ما دیده بروی دوست داریم
از حور و بهشت یاد ناریم
دست از دو جهان اگر بشوییم
با تو نفسی اگر برآریم
از بهر نثار مقدم تو
جان و دل سروران بیاریم
از بهر تفاخر دو عالم
خود را سک کوی تو شماریم
گفتی به چه گشته مقید؟
پابسته بزلف تابداریم
چون پرتو روی یار دیدیم
از هستی خویش برکناریم
تا واله حسن جانفزاییم
پروای خود و جهان نداریم
مستیم و خراب و لاابالی
حیران جمال آن نگاریم
با درد خوشیم ای اسیری
با او چو همیشه یار غاریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.