لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
اسیری لاهیجی

طالب حق را بگو هرزه مپو

گر خدا جوئی بیا ما را بجو

دامن رهبر بگیرو راه رو

گر همی خواهی که یابی وصل او

در صراط المستقیم معرفت

هم به امر پیررو ای راه جو

ره نمود ارشاد پیرم عاقبت

در مقاماتی برون از گفت و گو

در پس این پرده رو با ما نمود

آنکه می جستیم عمری کوبکو

در ارادت گر قدم خواهی نهاد

دست از ما و منی اول بشو

در مقام حال کی ره میدهند

تا نگردانی ز قیل و قال رو

عاشقی را چاره صبر آمد ولی

جان مشتاق لقا را صبر کو

ای که میجوئی رفیقی در طریق

هرچه جوئی جز اسیری را مجو

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

چون فروماندی ز بد کردار خویش

پارسا گشتی کنون و نیک خو

آن مثل کز پیش گفتند، ای پسر،

من به شعر آرم کنون از بهر تو

گند پیری گفت که‌ش خردی بریخت

[...]

میبدی

هموم رجال فی امور کثیرة

و همّی من الدنیا صدیق مساعد

هر کسی محراب دارد هر سویی

باز محراب سنایی کوی او

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از میبدی
مولانا

ای بکرده رخت عشاقان گرو

خون مریز این عاشقان را و مرو

بر سر ره تو ز خون آثار بین

هر طرف تو نعره خونین شنو

گفتم این دل را که چوگانش ببین

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۶۳۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

خویشتن مشغول گردانم بدو

ور سنان انصاف بستانم از و

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه