ای عاشقان ای عاشقان من عاشق دیوانهام
در عشق و در شوریدگی در کاینات افسانهام
از ساغر و پیمان مگو امروز با ما کز ازل
مست شراب عشق او بیساغر و پیمانهام
مست شراب وصل او دیدیم ذرات جهان
از جام وصل او نه من تنها کنون مستانهام
جان و دل غمپرورم تا آشنای عشق شد
از عقل وز علم و عمل یکبارگی بیگانهام
تا خانه دل کردهام خالی ز یاد غیر او
در خلوت و در انجمن دایم به او همخانهام
ای محتسب در حق ما تا کی گمان بد بری
من مست چشم اوستم نه از می میخانهام
تا حسن رویش دیدهام تابان شده چون مهر و مه
در تاب نور او چنین شیدایی و دیوانهام
گر گنج اسرار یقین خواهی که یابی بیگمان
گو صدق پیش آر و بجو اندر دل ویرانهام
تا جان به عشق مغبچه زنار ترسایی ببست
همچون اسیری دایما در کفر و دین مردانهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جان در سرِ دل باختم تا عاشقِ جانانه ام
دل هم چو جان بفروختم تا در جهان افسانه ام
رویی به خوبی دارد او گر دوست می دارم چه شد
ماه است و من شوریده ام شمع است و من پروانه ام
چون بنگرد صاحب نظر با من نیامیزد دگر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.