من بحسنت ز ازل واله و شیدا بودم
عاشق بی دل و دیوانه و رسوا بودم
قطره بودم چو شدم غرقه دریا(ی) قدم
قطرگی رفت و دگر من همه دریا بودم
مست و قلاش ببوی تو بمیخانه مقیم
تا که بودم بهوای تو ازین ها بودم
چون که برداشت ز رخ پرده جمال مطلق
تا که دیدم ز همه قید معرا بودم
تا نماید بدلم عکس جمال ساقی
چو می صاف ز غش پاک و مصفا بودم
چون ز خود فانی و باقی ببقای تو شدم
در همه کون و مکان مطلق و بی جا بودم
تا شد آزاد ز قید تو اسیری جانم
بخدا بین که چو عین همه اشیا بودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.