هنگام آن آمد که من این پرده ها را بردرم
شهباز و سیمرغی شوم از چرخ گردون بگذرم
ویران کنم این آشیان سازم مکان در لامکان
گردد همه کون و مکان چون بیضه زیر شهپرم
بگذارم این نام و نشان ازما ومن یابم امان
گردم فنای جاودان چون در جمالش بنگرم
چون یار بردارد نقاب آید برون مه از حجاب
هر ذره گردد آفتاب از نور مهر خاورم
در پرتو نور خدا از ما و من گشتم جدا
شد ظلمتم نور و صفا من عین نور انورم
هم صورت و معنی منم هم حجت و دعوی منم
هم دنیی و عقبی منم هم از دو عالم برترم
تا گشت جانم با نوا از گنج وصل جانفزا
کردم اسیری گم ترا دیگر چه یادت آورم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به تجربهای عمیق از رهایی و تحول روحی اشاره دارد. شاعر در تلاش است تا از محدودیتهای دنیوی و نام و نشان خود رها شود و به مقام و جایی والاتر دست یابد. او میخواهد با از بین بردن پردهها و موانع، به نور الهی و حقیقت دست یابد و از هر قید و بند مادی آزاد شود. در این مسیر، به معنای عمیق وجود خود پی میبرد و درمییابد که در نهایت، هم خود او و هم حقایق عالم واحد هستند. او در این فرآیند، به وجدانی از نور و صفا میرسد و احساس میکند که از دو عالم فراتر رفته است و در نتیجه، به عشق و وصل الهی دست پیدا میکند.
هوش مصنوعی: زمانی خواهد رسید که من حجابها را کنار بزنم و به مقام بالاترین پرندهها دست پیدا کنم و از دنیای مادی فراتر بروم.
هوش مصنوعی: میخواهم این خانه را ویران کرده و محل جدیدی بسازم که در فضای نامتناهی قرار گیرد. همه موجودات و جهان مانند تخم مرغی زیر چتر من خواهند شد.
هوش مصنوعی: میخواهم همهی ویژگیها و نشانههای خود را کنار بگذارم و در آرامش قرار بگیرم، به گونهای که در زیبایی او غرق شوم و به نوعی به فنا برسم که همیشه باقی بماند.
هوش مصنوعی: زمانی که محبوب خود را از پس پرده برمیدارد و نمایان میشود، زیبایی او مانند ماه درخشان است. در این حالت، هر ذرهای به نور آفتاب تبدیل میشود و روشناییاش از وجود او نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: در پرتو نور خدا، از خودم فاصله گرفتم و دیگر نتوانستم در تاریکی بمانم. حالا نور و روشنایی در وجودم جاری شده و به نوعی مثل خود نور خدا شدم.
هوش مصنوعی: من هم شکل و ظاهر هستم و هم معنایی عمیق دارم، هم دلیل و برهان من هستم و هم خواستههایم در زندگی و آخرت. من فراتر از همه چیز در این دو جهان هستم.
هوش مصنوعی: زمانی که جانم با آهنگ عشق و وصال پر از زیبایی شد، به اسیری در عشق تو درآمدم. حالا از یاد تو چه چیز دیگری میتوانم به یاد آورم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هان ای طبیب عاشقان دستی فروکش بر برم
تا بخت و رخت و تخت خود بر عرش و کرسی بر برم
بر گردن و بر دست من بربند آن زنجیر را
افسون مخوان ز افسون تو هر روز دیوانه ترم
خواهم که بدهم گنج زر تا آن گواه دل بود
[...]
افتاده در خون ای پدر از گرز و تیغ و خنجرم
بنهاده سر بر روی خاک ای خاک عالم بر سرم
تو کشته تن در خون طپان، من زنده بر جا جسم و جان
این سخت جانی ای امان، می نامد از خود باورم
گشت از سپهر پرده در، دامان هامونت مقر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.