حالیا رفتیم یاران خیرباد
با دل بریان و سوزان خیرباد
همچو تن کو دور ماند از روان
از تو دور افتادم ای جان خیرباد
با هزاران رنج و محنت زین دیار
میرویم اکنون عزیزان خیرباد
یادگاری می بریم از کوی تو
سینه داغ و چشم گریان خیرباد
صد هزاران ناله آید از دلم
دم بدم از سوز هجران خیرباد
چون جدا افتادم از زلف خوشت
زان سبب گشتم پریشان خیرباد
ای اسیری با شه خوبان بگو
خان و مانم گشت ویران خیرباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.