گنجور

 
اسیری لاهیجی

خورشید رخت از همه ذرات عیانست

باآنکه عیانست پس پرده نهانست

رویت زچه رو روی بهر روی نهان کرد

گوئی که مگر مصلحت کار در آنست

هر لحظه بما روی بنوعی بنماید

این جلوه همه از پی صاحب نظرانست

از آینه روی بتان حسن تو دیدیم

حیرانی ما در رخ خوبان همه زانست

بر لوح دلم نقش خیال تو مصور

بر صفحه جان از خط و خال تو نشانست

غرق است بدریای تحیر دل عاشق

دلبر بکنار و غم عشقش بمیانست

معشوق نهانست و اسیری ز پی عشق

مست است ازآن رو همه با زار و فغانست

 
 
 
منوچهری

الْمِنَّةُ لِلّٰه که این ماهِ خزانست

ماهِ شُدن و آمدنِ راهِ رَزانست

از بسکه درین راهِ رز انگور کشانند

این راهِ رَز ایدون چو رهِ کاهکَشانست

چون قُوسِ قُزَح برگِ رَزان رنگ‌به‌رنگند

[...]

مسعود سعد سلمان

هجران تو ای شهره صنم باد خزانست

کاین روی من از هجر تو چون برگ رزانست

در طبع نشاطم طمع وصل چنانست

در باغ دلم باد فراق تو همانست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

رازی ز ازل در دل عشاق نهانست

زان راز خبر یافت کسی را که عیانست

او را ز پس پردهٔ اغیار دوم نیست

زان مثل ندارد که شهنشاه جهانست

گویند ازین میدان آن را که درآمد

[...]

وطواط

صدر ثقة الدین کنف خلق جهانست

خاک دراو کعبهٔ اشراف زمانست

آراسته از طالع او روی سپهرست

افروخته از طلعت او صحن جهانست

در خدمت او تقویت خرد و بزرگست

[...]

فلکی شروانی

ای دیده در آن شکل و شمایل نظری کن

گر زآنکه تو را آرزوی دیدن جانست

روئیست در آن چشم جهانی متحیر

زلفی که پریشانی احوال جهانست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه