لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
اسیری لاهیجی

درد تو دوای دل و هم مرهم جانست

دشنام تو بهتر ز دعای دگرانست

لطف است و وفا جور و جفایت بحقیقت

جنگ تو بعاشق همه از صلح نشانست

دیدم که رضایت همه در ناله و زاری است

این ناله و افغان دلم از پی آنست

یک شمه ز حسن تو هرآنکس که به بیند

دیوانه شد و در پی او خلق دوانست

در جلوه گری حسن رخت دیدم و گفتم

این حسن نه حسن است که در حدبیانست

پیدا و نهان آینه روی تو دیدیم

گر عالم جانست و گر ملک جهانست

برآتش عشق تو دل و جان اسیری

بریان و کبابست چه گویم که چه سانست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منوچهری

الْمِنَّةُ لِلّٰه که این ماهِ خزانست

ماهِ شُدن و آمدنِ راهِ رَزانست

از بسکه درین راهِ رز انگور کشانند

این راهِ رَز ایدون چو رهِ کاهکَشانست

چون قُوسِ قُزَح برگِ رَزان رنگ‌به‌رنگند

[...]

مسعود سعد سلمان

هجران تو ای شهره صنم باد خزانست

کاین روی من از هجر تو چون برگ رزانست

در طبع نشاطم طمع وصل چنانست

در باغ دلم باد فراق تو همانست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

رازی ز ازل در دل عشاق نهانست

زان راز خبر یافت کسی را که عیانست

او را ز پس پردهٔ اغیار دوم نیست

زان مثل ندارد که شهنشاه جهانست

گویند ازین میدان آن را که درآمد

[...]

وطواط

صدر ثقة الدین کنف خلق جهانست

خاک دراو کعبهٔ اشراف زمانست

آراسته از طالع او روی سپهرست

افروخته از طلعت او صحن جهانست

در خدمت او تقویت خرد و بزرگست

[...]

فلکی شروانی

ای دیده در آن شکل و شمایل نظری کن

گر زآنکه تو را آرزوی دیدن جانست

روئیست در آن چشم جهانی متحیر

زلفی که پریشانی احوال جهانست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه