گردون به وصال ما موافق زان بود
کین تعبیهٔ هجر در آن پنهان بود
امروز رهین شکر او نتوان بود
کان روز وصال هم شب هجران بود
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
گردون به وصال ما موافق زان بود
کین تعبیهٔ هجر در آن پنهان بود
امروز رهین شکر او نتوان بود
کان روز وصال هم شب هجران بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تخمی که درو مغز جهان پنهان بود
گم بود درو دو کون و این درمان بود
هر چیز که در دو کون آنجا برسید
چون درنگرید آن چه این بود آن بود
یکچند فلک به کام ما گردان بود
اقبال و سعادت مرا دوران بود
ترکیب فلک مگر چنان فرمان بود
آری همه سال شادمان نتوان بود
بی او ما را ظهور یارا نبود
بی آئینه تمثال هویدا نبود
پیوسته چو صورت و تجلی به همند
بی بودن ما ظهور او را نبود
تا مرد مجرّد از من و ما نبود
از بهر سلوک او مهیّا نبود
تریاکی عادتی، عجب نیست ترا
گر بادة تحقیق گوارا نبود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.