هر آنگه که چون من نیایم نخوانی
چنان باشد ایدون که آیم برانی
نخوانی مرا چون نخوانی کسی را
که مدح تو خواند چو او را بخوانی
کرا همسر خویش چون من گزینی
کرا همبر خویش چون من نشانی
ندیمی مرا زیبد از بهر آن را
که آداب آن نیک دانم تو دانی
اگر نامه باید نوشتن نویسم
به کلک و بنان دیبهٔ خسروانی
وگر شعر خواهی که گویم بگویم
هم از گفتهٔ خود هم از باستانی
وگر نرد و شطرنج خواهی ببازم
حریفانه سحر حلال از روانی
وگر هزل خواهی سبک روح باشم
نباشد ز من بر تو بیم گرانی
ز مطرب غزل آرزو در نخواهم
نگویم فلانی دگر یا همانی
نه چشمم چراگه کند روی ساقی
نه گوشم بدزدد حدیث نهانی
معربد نباشم که نیکو نباشد
که می را بود جز خرد قهرمانی
یکی کم خورم خوش روم سوی خانه
غلامی بود مر مرا رایگانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات فردی است که در آن به ویژگیهای خاص خود اشاره دارد. شاعر میگوید که اگر او در کنار نیست، دیگران نیز او را نمیخوانند و نمیتوانند مانند او درک و محبت را منتقل کنند. او بر این نکته تأکید میکند که در حوزههای مختلف از جمله شعر، نثر، بازی و حتی شوخی، دارای مهارتهای خاصی است و میتواند در هر زمینهای پاسخگوی نیازهای دیگری باشد. او به طور کلی بر ارزش فردی و بیهمتایی خود تأکید میکند و نشان میدهد که در درک زیبایی و هنر، تواناییهای ویژهای دارد.
هوش مصنوعی: هر زمان که من به نزد تو نیایم و تو به یاد من نباشی، مثل این است که وقتی به نزدت میآیم، مرا طرد میکنی و نمیپذیری.
هوش مصنوعی: اگر به من توجه نکنی، مانند این است که به کسی که ستایشت را شنیده، توجه نکردهای. وقتی این فرد را میخوانی، میفهمی که چقدر مهم است که به او اهمیت بدهی.
هوش مصنوعی: اگر کسی همسری چون من انتخاب کند، باید نشانی از همسری چون من داشته باشد.
هوش مصنوعی: دوستی و همنشینی با کسی برایم پسندیده است که بتوانم به خوبی آداب و رفتار او را بشناسم و با آنها آشنا باشم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم نامهای بنویسم، با قلم و نوک انگشتانی که نرم و لطیف است، آن را مینویسم.
هوش مصنوعی: اگر تو خواهان شعر هستی، من میتوانم برایت شعر بگویم؛ هم از آنچه خودم گفتم و هم از اشعار قدیمی و باستانی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در بازی نرد و شطرنج با من رقابت کنی، سحرگاه با آرامش و ذهنی باز آمادهام.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که شوخی کنم و خوشخلق باشم، نگران نباش، زیرا از جانب من جای نگرانی برای تو نیست.
هوش مصنوعی: من دیگر ناخواسته نام کسی را نمیبرم و فقط میخواهم به آهنگ و شعر دلخواه خودم بپردازم، بدون اشاره به دیگران.
هوش مصنوعی: چشمم نمیتواند به لبهای ساقی خیره بماند و گوشم هم از شنیدن داستانهای پنهان خسته است.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم کسی باشم که مورد تحسین قرار بگیرد مگر اینکه خوب باشد، زیرا شراب تنها برای خردمندان است.
هوش مصنوعی: سعی میکنم کمکم بخورم و خوشحال به سوی خانهی کسی بروم که به من محبت و لطف دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.