هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جستجوی شخصی به نام "ممسکی" در بلخ اشاره میکند. او میگوید که در این شهر همه به دنبال خواجهاند، اما هیچکس او را نمیبینند و همه از این موضوع خرسند هستند. شاعر نیز تأکید میکند که خود او نتوانسته خواجه را ببیند و میپرسد دلیل این وضع چیست. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که شاید خواجه نیز به سرنوشتی پیوسته باشد که دیگران از آن بیخبرند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جستجوی شخصی به نام "ممسکی" در بلخ اشاره میکند. او میگوید که در این شهر همه به دنبال خواجهاند، اما هیچکس او را نمیبینند و همه از این موضوع خرسند هستند. شاعر نیز تأکید میکند که خود او نتوانسته خواجه را ببیند و میپرسد دلیل این وضع چیست. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که شاید خواجه نیز به سرنوشتی پیوسته باشد که دیگران از آن بیخبرند.
هوش مصنوعی: در بلخ به دنبال من میگردند، زیرا تمام مردم این شهر به نوعی درگیر من هستند.
هوش مصنوعی: تا وقتی که کسی نمیداند خواجه کجاست، همه خوشحال هستند.
هوش مصنوعی: من خودم ندیدهام، اما نمیدانم چرا افرادی را میبرند تا به چیزی بپیوندند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون چراغند اگرچه در بندند
زانکه جان میکنند و میخندند
خوب رویان زشت پیوندند
همه گریان کنان خوش خندند
گفتمش گفتنی که بپسندند
نه که خود زیرکان بر او خندند
هر سقط کز جهان برو خندند
این دو دلاله شان فرو بندند
نفی و اثبات بار بربندند
خاطرت زیر بار نپسندند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.