گنجور

 
انوری

جرم رهی دوستی روی تست

آفت سودای دلش موی تست

دل نفس از عشق تو تنها نزد

در همه دلها هوس روی تست

ناوک غمزه مزن او را که او

کشتهٔ هر غم‌زدهٔ خوی تست

هست بسی یوسف یعقوب رنگ

پیرهنی را که درو بوی تست

از در خود عاشق خود را مران

رحم کن انگار سگ کوی تست