به عمری در کفم یاری نیاید
ور آید جز جگرخواری نیاید
بنامیزد ز بستان زمانه
ز گل قسمم به جز خاری نیاید
کنون نقشم کسی میباز مالد
که با او از دوشش چاری نیاید
به جانی بوسهای میخواستم گفت
به هر جانی یکی باری نیاید
مرا در مذهب عشقش گر او اوست
ز ده سجاده زناری نیاید
به صرف جان چو در بازار حسنش
به صد دینار دیداری نیاید
برو چون کیسهای دوزم که هرگز
مرا در کیسه دیناری نیاید
مرا گوید نیاید هیچت از من
چه گویم گویمش آری نیاید
مبند ای انوری در کار او دل
ترا زو رونق کاری نیاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز خوبان جز جفاکاری نیاید
ز بدعهدان وفاداری نیاید
ز ایام و ز هرک ایام پرورد
به نسبت جز جفاکاری نیاید
ز خوبان هرکه را بیش آزمائی
[...]
گل بزم از چو من خاری نیاید
ز من غیر از دعا کاری نیاید
ز تو هرگز وفاداری نیاید
عزیزان را به جز خواری نیاید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.