قصیدهٔ شمارهٔ ۸۷ - (گویا در ادامهٔ قصیدهٔ دی بامداد عید که بر صدر روزگار ...)
کای کاینات رابه وجود تو افتخار
وی پیش از آفرینش و کم ز آفریدگار
ای صاحب ملک دل و صدر ملک نشان
دستور بحر دست و خداوند کان یسار
امر تو همچو میل فلک باعث مسیر
نهی تو همچو طبع زمین موجب قرار
از همت تو یافته افلاک طول و عرض
وز مدت تو یافته ایام پود و تار
از سیر کلک تو همه آفاق در سکون
وز سد حزم تو همه آفاق در حصار
یکچند بیشبانی حزم تو بودهاند
گرگ ستم سمین، برهٔ عافیت نزار
پهلوی ملک بستر عدل آنگهی بسود
کاقبال کرد بالش عالیت آشکار
جایی رسیده پاس تو کز بهر خواب امن
بگرفت فتنه را هوس کوک و کو کنار
از خواب امن و مستی جود تو در وجود
کس نیست جز که بخت تو بیدار و هوشیار
عدل تو سایهایست که خورشید را ز عجز
امکان پیسه کردن آن نیست در شمار
تا حشر منکسف نشود آفتاب اگر
آید به زیر سایهٔ عدلت به زینهار
رای تو بر محیط فلک شعلهای کشید
در سقف او هنوز سفر میکند شرار
حلم تو بر بسیط زمین سایهای فکند
طبع اندرو هنوز دفین مینهد وقار
قهر تو گر طلایه به دریا کشد شود
در در صمیم حلق صدف دانهٔ انار
ور یک نسیم حلق تو بر بیشه بگذرد
از کام شیر نافه برد آهوی تتار
جائی که از حقیقت باران سخن رود
تقلیدیان مختصر از روی اختصار
گویند ابر آب ز دریا برآورد
وانگه به دست باد کند بر جهان نثار
این خود فسانهایست همینست و بیش نه
کز خجلت کف تو عرق میکند بحار
بیآبروی دست تو هرکس که آب یافت
از دست چرخ بود چنان کاتش از خیار
ای آفتاب عاطفت ای آسمان محل
وی هم ز آفتاب و هم از آسمانت عار
از گفتهای بنده سه بیت از قصیدهای
کانجا نه معتبر بود اینجا نه مستعار
آوردهام به صورت تضمین در این مدیح
نز بهر آنکه بر سخنم نیست اقتدار
لیکن چو سنتی است قدیمی روا بود
احیای سنت شعرای بزرگوار
ای فکرت تو مشکل امروز دیده دی
وی همت تو حاصل امسال داده پار
قادر به حکم بر همهکس آسمان صفت
فایض به جود بر همه خلق آفتابوار
در ابر اگر ز دست تو یک خاصیت نهند
دست تهی برون ندمد هرگز از چنار
تا از مدار چرخ و مسیر ستارگان
چون چرخ پر ستاره کند باغ را بهار
بادا فرود قدر تو اجرام را مسیر
واندر وفای عهد تو افلاک را مدار
دست وزارت تو زبردست آسمان
وین بارگه و مرتبه تا حشر پایدار
بر گوشمال خصم تو مولع سپهر و بس
در گوش او نعل سمند تو گوشوار
بر جویبار عمر تو نشو نهال عز
تا باغ چرخ را ز مجره است جویبار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش و بزرگداشت یک شخصیت برجسته میپردازد که در آن به ویژگیهای او چون قدرت، عدالت و مهرورزی اشاره شده است. شاعر میگوید که وجود این شخص همچون خورشید و آسمان، به جهان نور و زندگی میبخشد و هر موجودی تحت سایه عدالت و خوشخویی او قرار دارد. همچنین، شاعر از تاثیرات مثبت و استثنایی او در زندگی مردم و نظام آفرینش سخن میگوید و بر این نکته تاکید میکند که بیعدالتی و ستم در دوران او جایی نخواهد داشت. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که وجود چنین شخصی، ضامن آرامش و امنیت در جامعه است و باید قدر او را دانست.
هوش مصنوعی: ای کسی که کائنات به وجود تو میبالد، تو پیش از اینکه دنیا آفریده شود، وجود داشتی و هیچگاه از خالق کمتر نیستی.
هوش مصنوعی: ای کسی که صاحب دل و قلب مردم هستی، ای اهل قدرت و مقام، دستور دهنده و صاحب دریاها، تو کسی هستی که دارای ثروت و امکانات فراوانی هستی.
هوش مصنوعی: خواستههای تو مانند حرکت افلاک، سببساز مسیر زندگیات هستند و طبیعت تو همچون زمین، آرامش و سکون را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: از تلاش و کوشش تو آسمانها وسعت و امتیاز گرفتهاند و به خاطر وجود تو، زمان شکل و ساختاری یافته است.
هوش مصنوعی: از زیبایی و هنرمندی تو، همه جا در آرامش است و به خاطر دقت و احتیاط تو، همه جهان تحت کنترل و مراقبت قرار دارد.
هوش مصنوعی: مدتهاست که با وجود تدبیر و حزم تو، گروهی از گرگهای ستمکار به حیات نازک و آسیبپذیر برههای آرامش و آسایش حمله کردهاند.
هوش مصنوعی: در کنار پادشاه، بستر عدالت گسترده شده و این باعث شده تا خوشبختی و خوشبختی تو به وضوح نمایان شود.
هوش مصنوعی: به جایی رسیدهایم که به خاطر خواب آرام و امن، دسیسهها و فتنهها به کناری رفتهاند و دیگر توجهی به آن نداریم.
هوش مصنوعی: از خواب آرام و شیرین، نعمت و ثروت تو وجود ندارد، جز اینکه خوششانسی و سرنوشت تو بیدار و هوشیار است.
هوش مصنوعی: عدالت تو مانند سایهای است که خورشید نمیتواند آن را با هیچ تلاشی به دست آورد و در هیچ حساب و کتابی نمیتوان آن را اندازهگیری کرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آفتاب در روز قیامت پنهان نشود، اگر کسی به زیر سایهی عدالت تو بیاید، باید از او مراقبت کنی.
هوش مصنوعی: نظر تو همچون شعلهای در آسمان تأثیری عمیق گذاشته است و هنوز نیز آن حرارت و اشتیاق در فضا در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: خونسردی و بزرگواری تو بر روی زمین مانند سایهای گسترده شده است و حتی طبیعت در آنجا هنوز آرامش و وقار خاصی را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: اگر خشم تو به دریا برسد، همچون دانهٔ اناری در دل صدف، در عمق وجود قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر نسیمی از دهن تو بر جنگل بگذرد، عطر شیرینی مانند گلابی که از آخور یک آهو میبرد، در فضا پخش خواهد شد.
هوش مصنوعی: جایی که درباره حقیقت باران صحبت میشود، افرادی که فقط به تقلید از دیگران میپردازند، به شکل مختصر و خلاصه حرف میزنند.
هوش مصنوعی: میگویند که ابر، آب را از دریا میگیرد و سپس با وزش باد، آن را بر سرزمین فرومیریزد.
هوش مصنوعی: این موضوع داستانی است و چیزی بیشتر از این نیست که به دلیل شرم، قطرات عرق از دستان تو میریزد.
هوش مصنوعی: هر کسی که با تو ارتباط برقرار کرد و از تو بهرهمند شد، در حقیقت از سرنوشت و تقدیرش بوده، مانند آتش که از یک خیار برمیخیزد.
هوش مصنوعی: ای خورشید محبت، ای آسمان سرپناه، تو از هر دو، یعنی از نور خورشید و آسمان، برکاتی داری که برای دیگران بینظیر و ارزشمند است.
هوش مصنوعی: من از گفتههایم سه بیت از یک شعر را بیان میکنم که در آنجا نه از اعتبار خاصی برخوردار بود و نه به صورت گزاف یا استعارهای به کار رفته بود.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر بیان میکند که او در این شعر به شکلی تضمینی و مطمئن از مدح و ستایش سخن میگوید، اما در عین حال تأکید میکند که قدرت و توانایی کافی برای سخن گفتن در مورد کسی را ندارد. این نشاندهنده تواضع و احساس عدم لیاقت او برای مدح فرد مورد نظر است.
هوش مصنوعی: اما چون این یک سنت قدیمی است، احیای آن در شعر و هنر شاعران بزرگ جایز و منطقی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: فکر تو مشکل امروز را دیده است و تلاش تو نتایج سال را به بار آورده است.
هوش مصنوعی: توانایی قضاوت و برحضور بودن بر تمام موجودات را دارد، مانند آفتاب که با بخشندگی و فراوانی خود به همگان نور میبخشد.
هوش مصنوعی: اگر در ابر ویژگیای به دست تو بدهند، با دست خالی هرگز از درخت چنار چیزی نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: بهار میآید و مانند چرخش ستارگان، دنیای باغ را با زیبایی و نشاط پر میکند.
هوش مصنوعی: بگذار که باد، مقام تو را به بالاترین حد برساند و وفای به عهد تو، به مانند مداری برای آسمانها باشد.
هوش مصنوعی: دست قدرت و نفوذ تو فراتر از آسمان است و این جایگاه و مقام تا روز قیامت باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: در این بیت، به این موضوع اشاره میشود که خورشید، در حال مراقبت و نظارت بر دشمن تو است و به نوعی او را تحت نظر دارد. همچنین، سم اسبان تو مانند گوشوارهای در گوش دشمن قرار گرفته است که نشان دهنده قدرت و زیبایی توست. این تصویرسازی، نشاندهنده شجاعت و توانمندی تو در مقابل دشمان است.
هوش مصنوعی: در جریان زندگیات، مانند درختی با شرافت و افتخار رشد کن تا زیباییهای جهان را به نظاره بنشینی و از آن بهرهمند شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.