گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
میبدی

آدم علم عشق درین عالم زد

صد عالم عالمان همه برهم زد

تا در نفس خویش زمانی دم زد

در باخت بهشت و هر دو عالم کم زد

اوحدالدین کرمانی

گفتم که شبی با تو توانم دم زد؟

ابرو ز سر خشم خم اندر خم زد

گفتم بخرم به زر وصالت روزی

لعلی بگزید و گوهری برهم زد

فصیحی هروی

حسنت که صلای شوق عالم برزد

غم نیست اگر دمی ز محنت دم زد

کفرست ولی یقین که از رشک ایزد

هنگامه دلربائیت بر هم زد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه