گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوسعید ابوالخیر

عاشق من و دیوانه من و شیدا من

شهره من و افسانه من و رسوا من

کافر من و بت پرست من ترسا من

اینها من و صد بار بتر زینها من

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
سنایی

تا با خودی ارچه همنشینی با من

ای بس دوری که از تو باشد تا من

در من نرسی تا نشوی یکتا من

اندر ره عشق یا تو گنجی یا من

میبدی

تا با خودی از چه همنشینی با من

ای بس دوری که از تو باشد تا من‌

در من نرسی تا نشوی یکتایی

کاندر ره عشق یا تو گنجی یا من!

عطار

از رشک تو، کاغذین کنم پیراهن

تا سایهٔ تو نگرددت پیرامن

هر چند کنار من چو دریاست ز اشک

در شیوهٔ عشق تو، نیم تردامن

اثیر اخسیکتی

عشق تو، کز و چاک زدم پیراهن

بگرفت مرا، چو پیرهن پیرامن

تا سر ز گریبانش برآوردم من

من باز ندانم ز گریبان دامن

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه