عجب وقتی جگر سوزست آندم
که افتد عاشقان را دیده برهم
دو عاشق را نظر چون برهم افتد
تو گویی آتشی در عالم افتد
چو کردند آن دو تن درهم نگاهی
برآمد از درون هر دو آهی
ز چشم هر دو از غم زار زاری
برآمد گریه بی اختیاری
نظر چون شمع را بر وی فتادی
ز چشمش گریه شادی گشادی
بپروانه نظر چون باز میکرد
ز شوقش مرغ جان پرواز میکرد
ز سوز سینه با هم راز گفتند
حکایتهای دوری باز گفتند
ولیکن شمع بس حالی عجب داشت
ز دست هجران جان بلب داشت
نه چندان زهر هجرش کارگر بود
که تریاک وصالش داشتی سود
چو زهری کارگر گردید در دل
شود تریاک هم زهر هلاهل
مگو در اصل از هجران چه باک است
که گه در وصل هم بیم هلاک است
چراغ از نور خود گردیده افروخت
بسی دیدیم کز وی خانه هم سوخت
ز وصلش شمع سوز دل بتر گشت
تو گفتی درد و داغش بیشتر گشت
فرو رفتی بداغ دردمندی
به پستی رو نهادی از بلندی
تنش گاهی ز مشتاقی نمودی
بجز آهی ازو باقی نبودی
چو حال شمع را پروانه بد دید
فدایی وار گرد شمع گردید
بدو گفت ای سر من خاک پایت
هزاران همچو من بادا فدایت
چنین حالی که در عالم پذیرد؟
که عاشق زنده و معشوق میرد
پس از مرگ تو در روی که بینم؟
چو بگشایم نظر سوی که بینم؟
بگفت این و گذشت از کوی هستی
در آتش شد درون از عین مستی
چنانش سوز عشق از دل علم زد
که در آتش به شوق دل قدم زد
چنان سوز دلش آتش برافروخت
که رخت هستیش سر تا قدم سوخت
در آتش سوخت جان خود بصد ذوق
زهی عشق و زهی عاشق زهی شوق
زهی پروانه و جانسوزی خویش
چراغش روشن از فیروزی خویش
زهی سرخیل و شاه عشقبازان
زهی چشم و چراغ جانگدازان
زهی مجنون دل آزرده عشق
زهی آهوی پیکان خورده عشق
فروغ سینه ارباب محنت
چراغ دیده اهل محبت
در آتش عاقبت آن جور کش رفت
به جانان داد وه وه چه خوش رفت
چنین باشد طریق جان سپردن
براه دوست دادن جان و مردن
دلا، پروانه وش در عشق جان ده
که این مرگ از حیات جاودان به
کسی در عاشقی فیروز باشد
که چون پروانه خرمن سوز باشد
برای دوست بازد جان خود را
بپایان آورد پیمان خود را
نه ز انسان عاشقان سست پیمان
که سازد شهره خود در عشق جانان
نباشد عشق او جز کید و تزویر
که گردد حیله ور چون روبه پیر
بحیله دلبران را رام سازد
خود و معشوق را بد نام سازد
ازین جا باز گردم سوی مقصود
بگویم حال شمع محنت آلود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است درباره عشق و فراق. شاعر به توصیف احوال دو عاشق میپردازد که نگاهشان به هم آتش عشق را در دلهایشان شعلهور میکند. آنها از درد فراق و شادی دیدار یکدیگر سخن میگویند و در دل رازهایی از دوری را بازگو میکنند.
شاعر به استعاره از شمع و پروانه استفاده میکند؛ شمع نماد عشق و پروانه نمایانگر عاشق است که به سوی شمع میرود، هرچند میداند که این عشق ممکن است او را بسوزاند. او به این نکته نیز اشاره میکند که حتی وصال نیز ممکن است درد و رنج بیشتری به همراه داشته باشد.
در نهایت، شاعر بر این باور است که عشق حقیقی به انسان قدرت میدهد تا جانش را برای محبوبش فدای کند و این نوع عشق به جاودانگی میانجامد. او انتقاد میکند از افرادی که در عشق خود سست هستند و به دنبال فریب و دروغ میروند. در کل این شعر به عمق عشق و فراق و دشواریهای آن میپردازد.
هوش مصنوعی: عجب زمانی دل سوزناک است که عاشقان چشمانشان را ببندند.
هوش مصنوعی: وقتی دو عاشق به هم نگاه میکنند، انگار که آتشی در دنیا روشن میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که آن دو نفر با هم نگاهی کردند، از دل هر یک آوایی از حسرت و اندوه برآمد.
هوش مصنوعی: از چشمان هر دو نفر اشک و نالهای ناشی از غم و اندوه به طور بیمحابا جاری شد.
هوش مصنوعی: وقتی نگاه تو چون شعلهای به او تابید، از چشمانش اشک شوقی جاری شد.
هوش مصنوعی: زمانی که پروانه به جانب محبوبش نگاه میکند، از شادی و شوق، روحش نیز به پرواز درمیآید.
هوش مصنوعی: از درد دل یکدیگر صحبت کردند و داستانهای دوری را به یاد آوردند.
هوش مصنوعی: اما شمع حال عجیبی داشت، به خاطر دوری و جدایی جانش به شدت آشفته و پریشان بود.
هوش مصنوعی: هجری که در جدایی او دچارش شدم، به قدری تلخ و دردناک نبود که لذت وصالش مانند تریاک آرامم کند.
هوش مصنوعی: وقتی زهر در دل اثر میگذارد، تریاک نیز به زهر هلاهل تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: نگو که از جدایی چه رنجی داریم، چون در پیوند و جمع هم احتمال نابودی وجود دارد.
هوش مصنوعی: چراغ با نور خود روشن شده و باعث احتراق بسیاری از خانهها شده است.
هوش مصنوعی: وصل او باعث شد که شمع دل بیشتر بسوزد، انگار درد و غم او شدت بیشتری پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: تو به عمق درد و رنج من فرو رفتی و از اوج آرزوهایت به پایین آمدی.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات از شدت عشق، جز آهی از تو باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: وقتی پروانه حال شمع را دید که در وضعیت نگران کنندهای است، با عشق و فداکاری دور شمع گردش کرد.
هوش مصنوعی: او به او گفت: ای عزیز من، هزاران نفر همچون من آمادهاند تا فدای تو شوند.
هوش مصنوعی: چه حالتی در دنیا وجود دارد که عاشق هنوز زنده است در حالی که معشوق درگذشته است؟
هوش مصنوعی: بعد از مرگ تو، در چه چهرهای باید نگاه کنم؟ وقتی که چشمهایم را باز کنم، به چه چیزی باید نگاه کنم؟
هوش مصنوعی: او این را گفت و از مسیر وجود گذشت، در درونش در آتش عشق و شیدایی شعلهور شد.
هوش مصنوعی: عشقی که در دل او شعلهور شده بود، آنقدر قوی بود که او را وادار کرد تا با شوری وصفناپذیر، به سوی آتش برود و در آنجا قدم بگذارد.
هوش مصنوعی: دلش چنان از حزن و اندوه میسوزد که وجودش کاملاً در آتش آن به سوختن افتاده است.
هوش مصنوعی: جانم در آتش سوخت، اما خوشحالم از عشق و از عشقورزی. عشق و شوق، زندگی را برایم زیبا کرده است.
هوش مصنوعی: ای پروانه، چقدر زیبا و سوزناک هستی! چراغ تو به خاطر زیباییات روشن است.
هوش مصنوعی: این عبارت به زیبایی و جاذبه خاص کسی اشاره دارد که در دل عاشقان و شیفتگان جایگاه خاصی دارد. او به عنوان رهبر و رمانتیکترین فرد، مانند نوری در زندگی دیگران میدرخشد و احساسات عمیقی را برمیانگیزد.
هوش مصنوعی: عشق، مجنونی را به تصویر میکشد که دلی آشفته و پر از درد دارد. همچنین به آهویی اشاره میکند که به خاطر تیر عشق آسیب دیده است. این جملات نشاندهندهی عمق و شدت احساسات عاشقانه و دردهایی است که عشق میتواند به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: نور و روشنایی دل کسانی که در درد و رنج به سر میبرند، دیدگان عاشقان را روشن میکند.
هوش مصنوعی: در نهایت، آن ستمگری که به جانم آسیب میزد، به معشوق رسید و این چه لحظهی شادیبخشی بود!
هوش مصنوعی: این گونه است که برای عشق و دوست داشتن، باید جان را فدای محبوب کرد و در راه او حاضر به تحمل سختیها و حتی مرگ بود.
هوش مصنوعی: ای دل، همچون پروانه در عشق بسوز و جان خود را فدای آن کن، چرا که این مرگ بهتر از زندگی ابدی است.
هوش مصنوعی: کسی در عشق موفق است که مانند پروانه در آتش عشق بسوزد و فدای آن شود.
هوش مصنوعی: برای محبت به دوست، جان خود را فدای او میکنم و به عهد و پیمان خود وفادار میمانم.
هوش مصنوعی: عاشقان واقعی و ثابت قدم، از میان انسانها بر نمیخیزند که بخواهند با رفتارهای خود، در عشق معشوق مشهور شوند.
هوش مصنوعی: عشق او چیزی جز فریب و نیرنگ نیست و مانند روباه که پیر میشود، به حیلگری و فریبکاری روی میآورد.
هوش مصنوعی: با نیرنگ و تزویر، دلبرها را به راحتی جذب میکند و در عین حال محبوب را بدنام میکند.
هوش مصنوعی: از اینجا برمیگردم به سمت هدفم و حال و روز شمعی که در غم است را به شما میگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.