گنجور

 
اهلی شیرازی

کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار باش

دم مزن خاموش همچون صورت دیوار باش

امشبم خواب اجل خواهد ربود ای دل ولی

شایدم آن مه بپرسد دیده گو بیدار باش

لاف عشقت میزند هر بی خبر ای مهربان

یک دو روزی از برای امتحان خونخوار باش

گفتگوی مردمت غافل نگرداند ز یار

از برون باغیر گوی و از درون با یار باش

تا نرانندت دگر اهلی ز کوی آن طبیب

نیست درمانی دگر افتاده و بیمار باش

 
 
 
سنایی

ای سنایی دل بدادی، در پی دلدار باش

دامن او گیر و از هر دو جهان بیزار باش

دل به دست دلبر عیار دادن مر تو را

گر نبود از عمری اندر عشق او عیار باش

بر امید آن که روزی بوس یابی از لبش

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
سعدی

ملکداری با دیانت باید و فرهنگ و هوش

مست و غافل کی تواند؟ عاقل و هشیار باش

پادشاهان پاسبانانند خفتن شرط نیست

یا مکن، یا چون حراست می‌کنی بیدار باش

وحشی بافقی

عشق می‌فرمایدم مستغنی از دیدار باش

چند گه با یار بودی، چند گه بی یار باش

شوق می‌گوید که آسان نیست بی او زیستن

صبر می‌گوید که باکی نیست گو دشوار باش

وصل خواری بر دهد ای طایر بستان پرست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وحشی بافقی
صائب تبریزی

هیچ نوشی نیست بی نیش ای پسر هشیار باش

خواب شیرین پشه دارد درکمین بیدار باش

قرب آتش طلعتان تردامنی می آورد

آب پای گل مشو، خارسردیوار باش

نشأه زندانی بود در شیشه های سر به مهر

[...]

قدسی مشهدی

مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار باش

چند روزی هم به رغم غیر، با ما یار باش

بزم مارا همچو شمع از نور عارض برفروز

غیر هم گو امشبی حسرت‌کش دیدار باش

من نمی‌خواهم وصالی را که هجرش در پی است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه