گرمی کوثر بدان لبهای خندان داده اند
جرعه دردی بما هم دردمندان داده اند
آنهمه خوبی که یوسف داشت در مصر جمال
از ملاحت دلبر مارا دو چندان داده اند
شاخ گل میافتد از رشک سهی قدان بخاک
کاینهمه شوخی باین بالا بلندان داده اند
پیش آن مژگان ساحر سامری گوساله است
بازی صد سامری آن چشم بندان داده اند
آب چشم و آتش آ]م نگیرد در دلش
چون کنم کاو را دل سختی چو سندان داده اند
ازغم هجران بمردن رست جان و خرم است
چون کسی کاو را خلاص از بند و زندان داده اند
رفت اهلی از جهان چونشمع خندان لب برون
جان بجانان عاشقان سرمست و خندان داده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.