گنجور

 
اهلی شیرازی

چون میل دل خلق جهان سوی تو یابند

هر دل که شود گم بسر کوی تو یابند

میل دل عشاق چرا سوی تو نبود

چون قبله دلها خم ابروی تو یابند

چون سوی تو نایم که گرم خاک شود تن

هر ذره که بادش ببرد سوی تو یابند

گل در نظر اهل محبت خس و خاری است

زان روی عزیزست کزو بوی تو یابند

آن مشک کزو نور برد مردمک چشم

از نافه مشکین دو آهوی تو یابند

اهلی که سر بندگی از ترک فلک داشت

خواهد که سرش در ره هندوی تو یابند