گنجور

 
اهلی شیرازی

روی تو مصحفی است که در آن خوبی است

خال تو آیتی است که در شان خوبی است

جان جهان، ملاحت روی تو تازه کرد

خوبی است جان عالم و آن جان خوبی است

طغرای ابرویت چو مه نو تمام کرد

منشور دلبری که ز دیوان خوبی است

آهسته ران که توسن حسن تو پست ساخت

جولان هرکه در سر میدان خوبی است

رخسار دل‌فروز تو زان لعل پرنمک

این معدن ملاحت و آن کان خوبی است

روی چو آتشت گل باغ جوانی است

قد خوشت نهال گلستان خوبی است

سلطان اگر ربود دلش خوبی غلام

اهلی غلام اوست که سلطان خوبی است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode