گنجور

 
اهلی شیرازی

بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق یمان

تا دیدمش رفت از نظر دیدن همان رفتن همان

چون پیر کنعان از جهانبستم نظر از یار خود

جاییکه نور دیده ام شد از نظر پنهان روان

اول بلطف و مردمی صید خودم کرد آن پری

اکنون بجورم میکشد اینم نبود از وی گمان

گر خواب راحت بایدت مست در میخانه شو

کز همت پیر مغان میخانه شد دارالامان

اهلی من مجنون صفت در وادی غم چون صبا

سرگشته ام زین غم که شد آن نوغزال از من رمان

 
 
 
ناصرخسرو

انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان

ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
امیر معزی

چون‌ کرد پیش‌آهنگ را در زیر محمل ساربان

بر پشت پیش‌آهنگ شد از خیمه شمع کاروان

آن چون مه ناکاسته چون ‌گلبن پیراسته

همچون بهشت آراسته روشن چو خرم بوستان

صافی تن او نسترن بویا بر او یاسمن

[...]

سنایی

داری تو ای سرو روان بر لاله و بر ارغوان

از مشک و عنبر صولجان از عشقت ای حور جنان

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مجیرالدین بیلقانی

لا تحترق منی الجنان

لا تبل نفسی بالهوان

مولانا

ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان

در گوش جانم می‌رسد طبل رحیل از آسمان

نک ساربان برخاسته قطّارها آراسته

از ما حلالی خواسته چه خفته‌اید ای کاروان

این بانگ‌ها از پیش و پس بانگ رحیل است و جرس

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه