مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم
که مست بوی محبت ز سینه چاکم
چو ذر مهر تو از خاک برگرفت مرا
همین بود شرفم ورنه من همان خاکم
نظر بدیده ادراک در جهان کردم
بجز تو هیچ نیاید بچشم ادراکم
خوشم به رندی و آلوده نیستم از زهد
اگرچه غرق گناهم ازین گنه پاکم
بخاکپای تو سوگند میخورد اهلی
که خاک پای توام گر بر اوج افلاکم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی موضوعاتی چون تقدیر، عشق و زیبایی پرداخته است. شاعر معتقد است که با به دست آوردن آگاهی و درستکاری، میتواند تقدیر خود را بهبود ببخشد. او به بهشت و محبت اشاره میکند و میگوید که دلش به زیباییهای بهشت وابسته است. همچنین شاعری درباره خوب بودن در میان زشتیها و عدم نگرانی از عیبها سخن میگوید و این را نشانهای از بزرگی روح و نیکی خود میداند. در نهایت، او به اهمیت عشق و دوستی در زندگی اشاره میکند و اذعان دارد که از طریق محبت میتوان بر مشکلات فائق آمد.
هوش مصنوعی: نگو که من غمگین و ناراحت هستم، چون در واقع دلم پر از عشق و محبت است و احساس خیالی از آن دارم که مانند بوی خوشی از قلبم بیرون میآید.
هوش مصنوعی: زمانی که ذرهای از نور تو مرا از زمین و خاک جدا کرد، همین برای من اعتبار و ارزش است؛ وگرنه من فقط همان خاک هستم.
هوش مصنوعی: من با چشم درک خود به جهان نگریستم و جز تو هیچ چیز دیگری به چشمانم نمیآید.
هوش مصنوعی: من از رندی و شادابی خوشحالم و از زندگی زاهدانه دورم، هرچند که در گناه غرق شدم، اما در اعماق وجودم از این گناهان پاک هستم.
هوش مصنوعی: به خاک پای تو سوگند میخورم، ای کسی که من از توند و اگر هم در اوج آسمانها باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.