چو روس این سخن گفت با انگلیس
بگفتش هلا زود پیمان نویس
که با هم نجوئیم راه دوئی
نرانیم گفت از منی و توئی
بزودی کنیم این زمین را دو بهر
ز دشت و که و رود و رستاق و شهر
نه شمشیر بایست و نه تیر تخش
نه خمپاره و نه توپ چون آذرخش
که ایرانیان خسته اند از دو کار
یکی از نهیب و دوم از فشار
بزودی خورند از دم ما فریب
فریب ار نشد راند باید نهیب
نشاید به ایرانیان جنگ خواست
که با مرده پیکار جستن خطاست
همه مردم امروز بی دار و گیر
بما سفته کوشند و فرمان پذیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.