شمارهٔ ۵ - ترجمه اشعار تیمور
گفت تیمور که این ملک شود برهم و درهم
نو شود واقعه فاجعه قتل محرم
لشکر صبر گریزد که چنین خواسته ایزد
ملک ری جمله به یغما رود و کس نستیزد
نعره توپ وتفنگ از در و دیوار خروشد
بگریزد سر لشگر نتواند که بکوشد
غارت و قتل در آن ناحیه تا چند بماند
شاه ایران به کمند افتد و در بند بماند
پادشاهی است که شاهی نکند سالی و ماهی
هر گدائی شده در دوره او صدری و شاهی
ده نشینان جهان در طلب ملک جهانند
در پی تخت کیانند و ندانی که کیانند
رستخیزی است در آن روز بهر شهر و زمینی
هر کسی در پی تختی و کلاهی و نگینی
شاه از تخت فرود آید و دستور ز کرسی
ظلم چندانکه ببینی و ندانی ز که پرسی
هر زمان ناله آید ز دل سرور و سردار
شهرها یکسره ویرانه و سرها همه بر دار
سر و سردار گرفتار عذابند در ایران
شهر پاتخت ملک ناصردین شه شده ویران
ناصحا منع مکن از من و تیمور که مستیم
در شیون بگشودیم و لب از زمزمه بستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.