بیگانه چو شد رئیس قومی
نه جای تعجب است و حیرت
کان قوم ذلیل را رگ و پوست
خالی ز تعصب است و غیرت
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
بیگانه چو شد رئیس قومی
نه جای تعجب است و حیرت
کان قوم ذلیل را رگ و پوست
خالی ز تعصب است و غیرت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وضعیت قوم یا گروهی اشاره میکند که رهبریاش به دست یک فرد بیگانه افتاده است. او میگوید که این موضوع نباید تعجبآور باشد، زیرا این قوم به دلیل ضعف خود، فاقد تعصب و غیرت است.
هوش مصنوعی: وقتی فردی از میان بیگانگان رئیس یک گروه یا قوم میشود، نباید از این موضوع شگفتزده و متعجب شد.
هوش مصنوعی: مردم ذلیل و بیاراده، فاقد تعصب و غیرت هستند و هیچگونه رگی از شجاعت و احساسات در آنها وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر کرد مدام غم اسیرت
گشت از ره لطف دستگیرت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.