مطرب ساوجبلاغ زاغ و کلاغ است
بربط و طنبور آن صدای الاغست
شوره گز و تنگز و سپند و شتر خار
سرو و گل و یاسمین و لاله باغست
در بر صحرا ز برف دیبه اکسون
در شب یلدا ز چشم گرگ چراغست
هرکه به ساوجبلاغ کرد اقامت
چون نگری مبتلا بخبط دماغست
حاکم ساوجبلاغ روز و شب از حرص
مال کسان را بجستجوی و سراغست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره وضعیت و ویژگیهای ساوجبلاغ است. شاعر با استفاده از تصاویری از زندگی روزمره و طبیعت این منطقه، به توصیف آن میپردازد. او به تضادهای موجود در این مکان اشاره میکند و از صداها و منظرههای طبیعی گرفته تا مشکلات اجتماعی و اقتصادی، مانند حرص و طمع حاکم که به جستجوی مال مردم مشغول است، صحبت میکند. در نهایت، اشارهای به تأثیر اقامت در این منطقه بر روی ساکنان آن میشود که آنها را دچار مشکلاتی میکند.
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی به سطح نازک و بیمحتوای موسیقی اشاره شده است. به این معنا که آنچه به عنوان هنر موسیقی شناخته میشود، در واقع تنها صداهایی بیارزش و بیمحتوا است و بیشتر شبیه به صدای حیوانات میباشد، به خصوص صدای الاغ. در حقیقت، این بیان انتقادی از کیفیت موسیقی و هنری است که کمتر جنبههای عمیق و معنایی دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا به تنوع و زیباییهای باغ اشاره شده است، جایی که گیاهان و گلهای مختلفی چون شوره گز، تنگز، سپند، شتر خار، سرو، گل و یاسمن و لاله در کنار هم وجود دارند و فضای سرسبز و دلنشینی را ایجاد کردهاند.
هوش مصنوعی: در دشت، برف مانند پارچه دیبایی است که در شب یلدا نوری از چشم گرگها به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در ساوجبلاغ زندگی کند، وقتی به اطرافش نگاه میکند، متوجه میشود که دچار غرور و خودخواهی شده است.
هوش مصنوعی: حاکم ساوجبلاغ در تمام ساعات روز و شب به خاطر عشق و حرص به مال، به دنبال اموال مردم میگردد و به آنها سرکشی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.