غلام همت آنم که خاک عشق سرشت
مرید فکرت آنم که راه انس نبشت
خوشا دیار محبت که اندر آن وادی
طراز کعبه شود فرش عاکفان کنشت
مکن ملامت و آزار بندگان خدای
که باغبان نه برای تو این درخت بکشت
تو جامه پوش و بدرزی مدار بحث و مپرس
که بافت دیبه آن یا که تار و پودش رشت
از آن بترس که با این غرور در محشر
ترا برند به دوزخ جهود را به بهشت
درین معامله هم با خدا ستیزه مکن
که از گل تو، خم، کنند از ایشان خشت
مرا عقیده بدل اندراست و جفت من است
ترا چکار که نیکو شماریش یا زشت
تن من و تو رود در دو خاک تیره بگور
چنانکه قالب ما را حق از دو خاک سرشت
صبا ز جانب این خسته با حیات بگو
که این بدیهه امیری بیادگار نوشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غلام همت آنم که سرشت من از عشق است و پیرو فکری هستم که راه دوستی را نوشته است. خوشا به دیاری که در آن، محبت به قدری زیاد است که کعبه میتواند فرش مکان عبادتکنندگان باشد. نباید بندگان خدا را ملامت کرد، چون باغبان برای تو درخت نکارده است. تو باید خودت را بپوشانی و در مسائل دیگران دخالت نکنی. از غرور بپرهیز، زیرا ممکن است در قیامت عذاب شوی. در این زندگی نباید با خداستیزی کنی، چون از گل تو میتوانند آجر بسازند. عقیده من با آنچه تو فکر میکنی متفاوت است و تو نباید قضاوتش کنی. در نهایت، ما هر دو به خاک میرویم و جان ما از یک خاک سرشته شده است. صبا، به این خسته بگو که این شعر، یادگار امیری است که نوشتهام.
هوش مصنوعی: من بندهای هستم از عزم و ارادهای که عشق را در دل خود جای دادهام و مرید اندیشهای هستم که مسیر دوستی و ارتباط را برایم ترسیم کرده است.
هوش مصنوعی: خوشا سرزمین محبت که در آنجا فرشی برای عبادت کنندگان و زائران خانه خدا قرار میگیرد و ارزش و مقام آن فرش مانند کعبه خواهد بود.
هوش مصنوعی: به دیگران آسیب نرسان و آنها را سرزنش نکن، زیرا خداوند برای تو این نعمتها را نیرومند نکرده است.
هوش مصنوعی: لباس بپوش و وارد بحث و گفتگو نشو که مهم نیست چطور بافته شده یا از چه جنسی است.
هوش مصنوعی: از این بترس که با این خودپسندی و تکبر، در روز قیامت تو را به جهنم ببرند، در حالی که شخصی که در این دنیا به نظر میرسد در جایگاه پایینتری باشد، به بهشت برود.
هوش مصنوعی: در این کار با خدا به مخالفت نپرداز، زیرا از گل تو میتوانند آجر بسازند و بر اثر این مخالفت، به تو آسیب خواهند زد.
هوش مصنوعی: من به عقیدهام به خوبی و بدی آن اعتماد دارم، اما تو چه اهمیتی به آن میدهی که بخواهی آن را خوب یا بد بشماری؟
هوش مصنوعی: بدن من و تو در دو خاک تیره میخوابد و به زمین میسپردیم، همانطور که خداوند از دو خاک ما را آفریده است.
هوش مصنوعی: ای نسیم، به این عاشق بیقرار بگو که این شعر بینظیر به یادگار نوشته شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه نعیم سمرقند سربهسر دیدم
نظاره کردم در باغ و راغ و وادی و دشت
چو بود کیسه و جیب من از درم خالی
دلم ز صحن امل فرش خرمی بنَوَشت
بسی ز اهل هنر بارها به هر شهری
[...]
جهان ز رفتن مودود شه موئید دین
به ما نمود مزاج و به ما نمود سرشت
جریدهایست نهاد سیه سپید جهان
که روزگار درو جز قضای بد ننوشت
چه سود از آنکه از این پیش خسروان کردند
[...]
چه فتنه بود که در عید گه جنان بگذشت
سواره بر من مسکین ناتوان بگذشت
سلام کردم و پرسید کای فلان چونی
همین بگفت و به شبدیز بر ، روان بگذاشت
چه گویمت ز سخن گفتنش که شیرینی
[...]
نسیم باد بهارست یا هوای بهشت
بهشت چیست وصال نگار حورسرشت
نوای بلبل و آواز چنگ و نغمه ی عود
خوش است و خوش بود آبی روانه بر لب کشت
بهشت روی تو ما را مدام می باید
[...]
کنون که میدمد از بوستان نسیمِ بهشت
من و شرابِ فرح بخش و یارِ حورسرشت
گدا چرا نزند لافِ سلطنت امروز؟
که خیمه سایهٔ ابر است و بزمگه لبِ کِشت
چمن حکایتِ اردیبهشت میگوید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.