هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از بینصیب بودن خود در عشق یا شناخت معشوق سخن میگوید. او از نداشتن دستی برای چیدن میوه از نخل محبوب، پایی برای رفتن به کوی او، چشمی برای گریستن بر خود و رویی برای ساییدن به خاک سخن میگوید. این بیان نشاندهندهی عمیقترین حسرتها و خلاهای او در رابطهاش با معشوق است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از بینصیب بودن خود در عشق یا شناخت معشوق سخن میگوید. او از نداشتن دستی برای چیدن میوه از نخل محبوب، پایی برای رفتن به کوی او، چشمی برای گریستن بر خود و رویی برای ساییدن به خاک سخن میگوید. این بیان نشاندهندهی عمیقترین حسرتها و خلاهای او در رابطهاش با معشوق است.
هوش مصنوعی: نه دستی دارم که از درخت تو میوهای بچینم، و نه پایم به قدری است که در کوچهات گذر کنم.
هوش مصنوعی: من چشمی ندارم که بر خودم بگریم و آنقدر موهبتی نیست که بر خاک بگذارم و یا از آن بهرهمند شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل سیر نگرددت ز بیدادگری
چشم آب نگرددت، چو در من نگری
این طرفه که: دوست تر ز جانت دارم
با آن که ز صد هزار دشمن بتری
شمشاد قد و نوش لب و عاج بری
سنگین دل و سیمین ذقن و زر کمری
هم سرو روان و هم بت کاشغری
مر حورا را تو سخت نیکو پسری
ای خالق ذوالجلال هر جانوری
وی رهرو رهنمای هر بی خبری
بستم کمر امید بر درگه تو
بگشای دری که من ندارم هنری
گرزین دل سوخته برآید شرری
در دایره ثری نماند اثری
گر پیش توام هست نگاراخطری
بردار حجاب هجر قدر نظری
روزی که چو باد پیش من برگذری
دردسر و رنج دل و خون جگری
وآن شب که چو مه به روی من در نگری
نور جگر و قوت دل و تاج سری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.