هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات میگوید که به جای خواب، به فکر دیدن معشوقش است و خواب برای او جایی ندارد. او به دیگران اشاره میکند که توصیه میکنند بخوابد تا معشوقش را در خواب ببیند، اما او با این کار مخالف است و برایش جای خواب وجود ندارد.
کسرا در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۸ نوشته:
خدا بیامرزت ابو سعید خان... این دو بیتی زیبات رو توو این زمونه ... تنگ غروبها .. عده ای هنرمند سیار در کوچه پس کوچه های طهرون میخوانند و مینوازند... بسیار دلنشین است...
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات میگوید که به جای خواب، به فکر دیدن معشوقش است و خواب برای او جایی ندارد. او به دیگران اشاره میکند که توصیه میکنند بخوابد تا معشوقش را در خواب ببیند، اما او با این کار مخالف است و برایش جای خواب وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در چشمانم به جای خواب، آب وجود دارد، زیرا به خاطر دیدن تو دلم بیتاب است.
هوش مصنوعی: میگویند که بخواب تا او را در خواب ببینی. اما ای نادانان، من چه نیازی به خواب دارم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شمع آمد و گفت: این چه عذاب است مرا
کز آتش و از چشم پرآب است مرا
سررشتهٔ من به دست آتش دادند
جان در غم و دل در تب و تاب است مرا
بر دست یکی تیغ چو آب است مرا
کز وی همه ساله فتح باب است مرا
پیوسته دل خصم کباب است مرا
وز کلّه او جام شراب است مرا
آن روز که نوبت حساب است مرا
تن ز آتش دل در تب و تاب است مرا
از آتش دوزخ ار گذشتن باید
شک نیست که پل آن سوی آب است مرا
برآتش غم جگر کباب است مرا
از دود درون دیده پر آب است مرا
هجران قوی پنجه و اعضای ضعیف
افسانه ی صعوه و عقاب است مرا
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.